پدرم... رفتی ، به همین سادگی.....
پدرم...
رفتی ، به همین سادگی.....
من ماندم و حجم بزرگی از ماتم و اندوه نبودنت در دل.....
من ماندم و همه ی آن حسرت هایی که تنها با یک در آغوش کشیدن ، میریخت....
من ماندمو یک اندوه بزرگ....
پدر کاش میتوانستم درک کنم
که دیگر در کنارم نیستی...
کاش اینجا بودی
تا بار دیگر
با سینه ای که نفس دارد
در آغوشت کشم
و ببوسمت....
کاش میدانستم
بار دیگر که میبینمت
مرا نمیبینی...
و من اینجا
میان جمع ، تنهایم
بی تو ....
میان تنهاییم نشسته ام
مات و مبهوت....
هنوز باور ندارم
که ندارمت....
باور ندارم
که تو رفته ای
و من ماندم و غم بزرگ بی پدری....
مانده اماز درد بنویسم یا از غم...
تو آرام بخواب
و من بی آغوش گرمت
همیشه بیدارم....
و بدان که تا هستم و نیست
دوستت دارم⚘
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی