یاسینیاسین، تا این لحظه: 3 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
مامان فائزهمامان فائزه، تا این لحظه: 30 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

میم مثل دنیای خاطراتم

تنها عکسی که بابام فرصت کردن با یاسینم بگیرن

تنها عکسی که بابام فرصت کردن با یاسینم بگیرن. باباجون وقتی یاسینم بزرگ شد اینو حتما بهش نشون میدم. بهش میگم چقدر آقاجون مهربونی بودین و چقدددر دوسش داشتین و واسه اومدنش ذوق کردین . ...
1 خرداد 1400

وای برما با دلتنگی و روزای بدون شما که پیش رو داریم😭😭😭

امروز صبح با صدای آلارم گوشی که نمیدونستم از کجاست بیدار شدم.مثل همیشه عصبانی شدم و با خودم گفتم کیه که گوشیشو خاموش نمیکنه.پاشدم و دنبال صدا گشتم.صدا تو کیف خودم بود.با خودم گفتم من که اینجور زنگی ندارم.وقتی نگاه کردم گوشی شما بود.وقتشه بیدارشین بابا😭 تا قبل دیدن گوشیتون اینقدر گیج بودم که یادم نبود چه خاکی به سرم شده. گوشیتونو که دیدم غم عالم به دلم اومد. چون یادم اومد دیگه هیچ وقت بیدار نمیشین😭 بابایی واسه رفتنتون زود بود.شما که خوب بودین.چی شد یهو؟ مامان منتظر بودن شما خوب بشین و از ده روز تنهاییشون واستون بگن.از روزایی که فقط با شما میتونن درموردش حرف بزنن. منم منتظر بودم خوب بشین و یاسین منو بغل کنین.آخه ...
30 ارديبهشت 1400

خدایا

خدایا دراین روزها و شب ها آسمان را به فرشته هایت بسپار ، به زمین بیا ... کمی کنارِ دلم بنشین ، برایت حرف دارم ! حرف هایی که جز تو نمی شود به کسی گفت ... بیا و در این شبِ ها، به حرمتِ جوشن کبیرت ، و به حرمتِ حقانیتِ قرآنت ؛ حواست را به من بده ... می خواهم بگویم ، گوش می کنی ؟! خدا جانم ؛ دوستانی دارم که حالشان خوب نیست ، حرف ها و مشکلاتی دارند ؛ که گوشه ی دلشان سنگینی می کند ، آرزوهایی دارند که از شدتِ نرسیدن ، از آن ها دست کشیده اند . دستی به سر و گوشِ زندگی شان بکش ، پایِ حرف هایشان بنشین ، حالشان را خوب کن ، و آرزوهایشان را جوری برآورده کن ؛ که صدایِ لبخندشان ، ه...
12 ارديبهشت 1400