یاسینیاسین، تا این لحظه: 3 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره
مامان فائزهمامان فائزه، تا این لحظه: 30 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

میم مثل دنیای خاطراتم

2 سالگی یاسین❤️

چقدر زود گذشت ، 2سال و 24 ماه و 73  روز اینقدر محو در زیباییهات بودم که نفهمیدم چقدر سریع بزرگ شدی زیبای من . در این روزها گاهی تلخی و گاهی شیرینی بوده ولی کنار تو دنیا برایم بهشت برین است زیباترین تک تک ثانیه های با تو بودن خاطرات شیرین من است از خدا میخواهم تک تک لحظات عمرم سرشار از باتو بودنهای مثال زدنی باشه . اینو بدون که منو بابا تا آخر عمر بی وقفه دوستت داریم و قلبمون برای تو میتپه تولدت مبارک فرشته مهربون اسفندماهی من ...
17 اسفند 1401

ماجرای کربلا ، ماجرای توست!

ماجرای کربلا ، ماجرای توست! ماجرای نفس توست! اما ماجرای کربلا را همه نمی فهمند! صدای کربلا را همه نمی شنوند! اندکند آنان که تفکر می کنند، در می یابند، و به سمت کربلای خود به راه می افتند! همانان که فهمیدند : زن یا مرد .... ماجرایی مجازی است! آنها " انسان"اند و برای تکامل انسانیت خود ، به " انسانِ تمام" نیاز دارند.  ماجرای کربلا  را فقط "انسان" ها می فهمند! نه زنان،  و نه مردان ..... مسیر کربلا از درونِ تو می گذرد! اما این مسیر را همه نمی توانند طی کنند! به مقصد کربلا همه نمی توانند برسند! باید این مسیر را فهمید ! باید این مسیر را خواست ! ...
8 مرداد 1401

غمگینم .....

این روز ها حال عجیبی دارم.... انگار خودم ، زندگی و زندگی کردن را فراموش کردم. غمگینم ..... غمگینم برای تمام نشدن ها ، نرسیدن ها و دیر رسیدن ها ، آنجا که دیگر شوقی  برای لذت بردن در من باقی نمانده بود. غمگینم برای همه ی آن دوری ها، انتظارها و صبوری ها که آخر انگار همه شان بیهوده بودند.  غمگینم برای آن رویایی که در سکوت شب و دور از چشم همه ، کنج حیاط خانه دفن کردم. غمگینم برای آن همه فراق و دوری ، برای دلتنگی برای دیدن دوباره ات که حالا قرار است تبدیل به حسرتی ابدی شود.  غمگینم برای آخرین دیدار ؛ برای جشم هایت که از گوشه اتاق نگاهمان میکردی. برای دست هایم که حتی شهامت نزدیک شدن به تو و...
30 ارديبهشت 1401